به نام همو که تنها یاری دهنده ماست
به نام " الله "
درحال تجربه حس بدی بودم که مرا به زیر می کشید .
احساس ناتوانی که کمتر با آن روبرو شده بودم ، بر من سایه افکنده بود و باعث می شد در خود سرخورده شوم .باورم از خود در حال دگرگونی بود .اعتماد به خود را داشتم از دست میدادم .احساس خوبی نبود و آن را با خودم حمل می کردم .
این نیرو جلوتر از من در حرکت بود و به هرسمتی می رفتم و اقدام به هرکاری می کردم ، به شدت خود نمایی می کرد و بر سر و روحم فرو می ریخت و موانع دیگری پیش پایم می گذاشت .
گویی که خود نیز تمایل به آن نیرو ی باز دارنده را داشتم و به سرعت جذب آن می شدم و آن را جذب می کردم .آری ، جذبشون می کردم و اسیرشون می شدم . داشت به سرعت منو تسخیر و به خودش مشغول میکرد .باید حرکتی می کردم و مانع از استقرارش در ذهن و باورم می شدم .
پس به مدد نام پروردگار " من می توانم " را تکرار کردم ،
" من می توانم " ، " من می توانم " ، " من می توانم " ، .............
با حیرت حس می کردم که آن نیرو منفی باشدت بیشتری در درونم به گردش در آمده .برای نجات خودش و گرفتن " داشته هایم " به هر حیله ای دست میزد و تلاش می کرد .
اما " من می توانم " به مانند بارانی بر آن آتش نابود کننده تواناییها ، می بارید و خود در من مستقر می شد .استقراری به قیمت تمامی آنچه که " او " درمن به ودیعه سپرده بود ،و من ملزم به حفظ آن " امانت الهی " بودم و هستم .
آری ، به کمک " او " و خواست شخصی ، " ما می توانیم " .
" به مدد او ، ما می توانیم . "
" ما می توانیم "

نوشته شده توسط محمد حسین خوشرفتار در سه شنبه 85/9/14 و ساعت 10:34 عصر |
نظرات دیگران()